ღღღدختري ازسحرگاه غمღღღ انتظار داشتن از بعضیا،حکایت شرط بستن رو خره تو مسابقه اسب دوانی..
| ||
|
شبها که طلوع می کند خورشید
به خستگی ها سپاس می گویم
بی شمارش دقیقه ها
در تردد رویا شناور می مانم
تا دیری دیگر
تا غروب خورشید در صبح
شب هاکه می گشاید راز
از پس پشت خاطره ها
چیزی نو زاده می شود هر دم
به آغازیدن ها سپاس می گویم
شب ها حس می کنم هستم
و در لا به لای وجودم
حس می کنم که هنوز هستی
در سکوتی نه چندان دلچسب
با نگاهی نه چندان بی درد
به خاطر بودنت سپاس می گویم!
موضوعات مرتبط: ღمتن عاشقانهღ برچسبها: سپاسسكوتبودنبي دردنگاهحسوجودم [ جمعه 21 بهمن 1390
] [ 10:39 ] [ ღღღغريبهღღღ ] |
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |